شاید برای بارها در مورد درد و مشکلات ناشی از آن شنیده باشید، اما تا به حال به روانشناسی درد فکر نکرده باشید.
شدت همواره یکسان نیست و ممکن است هر فردی آن را با شدت متفاوتی احساس کند. عده ای از افراد هستند که در برابر کوچک ترین ضربه ها حساس بوده و احساس درد شدید می کنند و عده ای دیگر هم هستند که در برابر فشارهای سنگین و آسیب های سخت احساس درد زیادی از خود بروز نخواهند داد.
درد از زمان آغاز پیدایش انسان وجود داشته است و نه تنها برای انسان که برای بسیاری از موجودات با توجه به ساختار بدن آنها و از جمله در بدن پستانداران وجود دارد.
برای همین است که برای بررسی آن در هر یک از موجودات و حتی در هر یک از انسان ها نیاز به صرف زمان زیادی می باشد تا به شباهت ها و تفاوت های این احساس ناخوشایند در هر یک از افراد پی برد.
ما در این متن قصد داریم تا تعدادی از سوالات شما را در مورد درد از جنبه روانشناسی پاسخ دهیم تا بهتر بتوانید با مفهوم لفظی که به طور روزمره آن را می شنوید آشنا شوید.
در ابتدای متن برای این که شما را بیشتر با فضای بحث خود آماده کنیم لازم است تا اشاره ای به این مطلب داشته باشیم که روانشناسی درد چه فایده ای دارد و جواب کدام یک از سوال های ما را خواهد داد.
اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد که سوال های بسیار زیادی هستند که در ارتباط با درد و رنج برای انسان وجود دارند که شاید پیدا کردن جواب آن ها بسیار پیچیده باشد. برای مثال جواب این سوال که منشأ درد چیست و آیا درد فقط جنبه فیزیکی دارد و یا این که دارای جنبه های روحی نیز می باشد؟
یا این که در صورت وجود ارتباط بین جنبه های فیزیکی و روحی درد، این ارتباط به چه صورت است و چرا افراد مختلف واکنش های متفاوتی در قبال آسیب های فیزیکی و یا روحی که متحمل می شوند از خود بروز می دهند؟
آیا درد هم مانند فشار خون و یا قند خون قابل اندازه گیری است و یا این که درد دارای کمیت نیست و تنها به صورت کیفی می توان آن را مورد بررسی قرار داد؟
همه این سوال ها نه تنها برای بسیاری از ما که برای روانشناسان و متخصصان علم پزشکی نیز وجود دارند و پژوهش های متعددی هم برای پی بردن به پاسخ آنها انجام شده است.
در بخش قبل سوالات متعددی را بیان کردیم که هر یک از آنها می تواند برای دست یافتن به راهکارهای جدید برای درمان انواع درد موثر باشد. به طور خلاصه در واقع هدف از این سوال ها و یافتن جواب برای آنها یافتن راهکار مفیدی برای کم کردن اثراتی است که درد بر روح و جسم ما به جا خواهد گذاشت.
روانشناسی درد در واقع قصد دارد تا سعی کند هر چه دقیق تر پاسخ سؤال های ما را پیدا کند و به ما کمک کند تا در صورت مواجهه با مشکلات و آسیب های مختلف در زندگی موفق به کنترل و درمان درد و رنج های خود شویم.
اگر درد را به عنوان یک حس ناخوشایند توصیف کنیم که بسیاری از انسان ها قصد گریز از آن را دارند. هدف از روانشناسی درد را می توان جایگزینی این حس ناخوشایند با حس خوشایندی توصیف کرد که می تواند حداقل برای مدتی اثرات مخرب درد را بر روح و جان آدمی کاهش دهد.
متخصصان زیادی هستند که با توجه به نیاز بسیاری از بیماران به طور تخصصی بر روی روان شناسی درد کار کرده اند و توانسته اند با توجه به تجربه ای که در این زمینه کسب کرده اند در دانشگاه های برتر در دنیا در این حوزه به تدریس مباحث مرتبط با درد و واکاوی علل آن بپردازند.
با توجه به تجربه متخصصان در این حوزه ما در بخش های بعد اشاره ای به تعریف رسمی که از درد می شود خواهیم نمود.
از اولین مباحثی که در حوزه روانشناسی درد مطرح می شود این است که تصور انسان ها از درد چیست و آیا همه آن ها تصور یکسانی از درد دارند و آن را با شدت مشابهی تجربه می کنند؟
ما در پاسخ به این سؤال در بخش های قبل اشاره کردیم که تصور افراد از درد با هم یکسان نیست و هر یک از آنها ممکن است که درد را با شدت متفاوتی تجربه کند.اما نکته مهم این است که بسیاری از انسان ها درد را بیشتر در ارتباط با آسیب های فیزیکی مانند شکستگی و یا آسیب به بافت های بدن مانند زخم شدن دست و یا پا تصور می کنند. این در حالی است که این تصور برای سال ها است که به چالش کشیده شده است و در حال حاضر درد را فراتر از این آسیب ها می دانند و برای مثال دردهای روحی به طور روزمره ممکن است برای هر یک از انسان ها وجود داشته باشند.
با توجه به این مطالب به نظر می رسد که باید کمی در دیدگاه های خود در این مورد تجدید نظر کنیم و همواره به دنبال دلیل فیزیکی برای درد در بدن انسان ها نباشیم. زیرا که حتما لازم نیست که یک فرد مجروح شود تا احساس درد کند و بدون وارد شدن هر گونه ضربه و یا جراحت نیز ممکن است انسان ها احساس درد کنند که این امر باعث شده است تا تعریف جدیدتری از درد توسط متخصصان ارائه شود.
با توجه به مطالبی که در بخش قبل گفته شد نیاز نیست که حتما دلیل خارجی برای به وجود آمدن درد وجود داشته باشد. یا به بیان دیگر درد ممکن است دردهایی که یک انسان تحمل می کند هیچ عینیتی نداشته باشند. به این معنی که در اندام ظاهری بدن انسان هیچ نشانه ای از شکستگی، خونریزی، وارد شدن ضربه، نقص عضو و ... که باعث درد شوند دیده نمی شود، اما در عین حال ممکن است که فرد در ذهن خود درد را حس کند.
از این دیدگاه، می توان درد را به جای احساس ناخوشایندی که با انتقال سیگنال های عصبی که از بافت آسیب دیده به مغز ارسال می شود به وجود می آید، احساسی هیجانی توصیف کرد که لزوما نیاز به انتقال سیگنال های عصبی از اندام های بدن نداشته باشد.
در این تعریف که توسط روانشناسان به طور تخصصی ارائه شده است، لزوم آسیب بافتی از احساس درد در بدن انسان حذف شده است و برای همین احساس درد می تواند ناشی از آسیب بافتی باشد و یا این که بدون آسیب بافتی با استفاده از حسگرهایی در بخش هایی از مغز حس شود (برای مثال ممکن است که شما در مج خود احساس درد کنید اما هیچ آسیبی به مچ شما وارد نشده باشد).
با توجه به شدت درد و ویژگی های دیگری که در ادامه به آنها اشاره می شود، می توان درد را به گروه های مختلفی دسته بندی کرد. یک دسته بندی بر اساس وجود آسیب بافتی در بدن و یا عدم وجود آسیب بافتی می باشد که به آن اشاره شد.
اما درد را می توان از جنبه شدت بروز آن نیز به چند دسته تقسیم کرد. درد حاد و درد خفیف از جمله این دسته بندی ها هستند که با توجه به شدت درد قابل تمایز هستند.
اما بر اساس دوره ای که فرد درد را در بدن خود حس می کند، می توان درد را به دو دسته دردهای موقت و یا دردهای مزمن نیز دسته بندی نمود. همچنین می توان از دیدگاه دیگر درد را به درد سطحی و درد عمیق تقسیم بندی کرد.
در همه موارد بالا روانشناسی درد قصد دارد تا با توجه به شدت درد و نیز مدت زمان بروز آن راهکارهای خاصی را برای کاهش و یا درمان آن به بیماران ارائه کند.
از جمله دردهایی که بدون وارد شدن آسیب فیزیکی به بدن می تواند توسط انسان حس شود دردهای عاطفی می باشد.
این دردها می توانند بنا به دلایل مختلفی به وجود آیند. به عنوان مثال می توان از دردهای ناشی از شکست عشقی نام برد (و یا دردهایی که در اثر ناکامی در زندگی و ورشکستگی ممکن است برای افراد به وجود آید).
بر اساس چند مطالعه که در این زمینه انجام شده است، مشخص شده که این افراد می توانند مانند دردهایی که ناشی از آسیب های فیزیکی است احساس درد کنند و این امر با استفاده از حسگرها به طور علمی اثبات شده است.
این حسگرها نشان داده اند که شکست های عاطفی می تواند در ذهن انسان حالتی را به وجود آورد که شبیه حالت دچار شدن فرد به دردهای فیزیکی می باشد.
حتی ممکن است که یک نفر در اثر مشاهده شکست و ناکامی دیگران و به خصوص در افراد خانواده و نزدیکان خود نیز احساس درد مشابهی داشته باشد.
روانشناسی درد سعی دارد تا به خصوص به این افراد توجه ویژه ای داشته باشد تا در بلند مدت با مشکلات بیشتری مواجه نشوند.
با توجه به شدت درد که در بخش های قبل به آن اشاره شد و نیز موقت و یا مزمن بودن آن راهکارهای متعددی در روانشناسی درد و درمان آن می توان برای آن ارائه کرد که هر یک ممکن است بتوانند تا حدودی در احساس دردی که شما حس می کنید تخفیف موثری داشته باشند.
در صورتی که درد منشأ فیزیکی داشته باشد و به عنوان مثال شما از درد دندان و یا کمر درد رنج می برید، بهتر است که حواس خود را پرت کنید و به مسائل دیگری توجه داشته باشید. این ساده ترین راهکاری است که می توان به افراد مبتلا به دردهای فیزیکی پیشنهاد کرد تا شاهد کاهش احساس درد خود شوند.
جالب این است که در مورد دردهای عاطفی و غیر فیزیکال نیز این روش به خوبی جواب می دهد و در صورتی که سعی کنید حواس خود را از شکست ها و ناکامی های خود منحرف کنید، به احتمال بسیار بالایی خواهید توانست شاهد کاهش احساس درد خود باشید.
در صورتی که از دردهای فیزیکی و به خصوص از دردهای عاطفی و هیجانی رنج می برید توصیه می کنیم تا به تفریحات سالم در زندگی خود اهمیت بیشتری بدهید. علاوه بر این تلاش کنید تا اعتماد به نفس خود را بیشتر کنید و با روحیه ای قوی به مبارزه با مشکلات جسمی و روحی خود بپردازید.
شاید هیچ آرام بخشی به اندازه روحیه قوی و آرامش فردی نتواند در بلند مدت به شما کمک کند تا دردهای خود را کاهش دهید.
برای همین باید سعی کنید تا به تفریحاتی که قبل از بروز این گونه مشکلات داشتید ادامه دهید و حتی بیش از قبل به تفریحات سالم خود اهمیت بدهید.
به یاد داشته باشید که در روانشناسی درد یکی از بدترین کارهایی که افراد انجام می دهند تمرکز بر روی درد است. زیرا که این تمرکز ممکن است که درد را شدیدتر کند و حتی آن را به صورت یک درد مزمن در آورد.
برای همین به شدت توصیه می کنیم که به هر طریقی که برای شما مقدور است حواس خود را از درد به جایی دیگر و به جنبه های مثبت زندگی پرت کنید.
توجه داشته باشید که درد همواره نتایج منفی به همراه ندارد و حتی می تواند در آینده تجربه های مثبتی را برای شما به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ممکن است که شما درد عاطفی ناشی از شکست عشقی یا ورشکستگی مالی داشته باشید. اما تجربه درد ناشی از این نافرجامی ها در آینده تجربه مثبت خود را در قالب یک ارتباط پایدار و شیرین یا موفقیت های اقتصادی بروز دهد.
حتی عده زیادی از بزرگان علم و ادب فارسی بر این باور بوده اند که انسان بدون درد انسان نیست و هر کسی در طول زندگی خود با توجه به حساسیت هایی که دارد دردهایی را تحمل خواهد کرد. پس از تمرکز زیاد بر روی دردهای خود (هر دو نوع فیزیکی و عاطفی) در حد امکان پرهیز کنید.
دندان قروچه که با نام بروکسیم نیز شناخته می شود یکی از مشکلاتی است که ممکن است برای بسیاری ...
وقتی صحبت از تناسب اندام می شود، توصیه معمولاً ساده و یکسان است: کمتر بخورید، درست غذا بخو ...
آیا در صورت ابتلا به سنگ کلیه می توانم آناناس بخورم؟ در این مقاله تصمیم داریم در رابطه ب ...
معرفی امروزه با توجه به افزایش بیماری ها در سراسر جهان و کمبود منابع مرتبط با سلامت ...