همه کودکان با درجات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند. با این حال، در بعضی از دانش آموزان مشکلات یادگیری جدیتر است. کودکان استثنایی، از این نظر استثنایی هستند که یادگیری و رفتار آنها به طور قابل توجهی از حد معمول خارج میشود. آنها ممکن است در حوزههای جسمی، فکری، ارتباطی، اجتماعی یا عاطفی یا در ترکیبی از اینها با کودکان معمولی تفاوت داشته باشند. یک مورد مشترک در کودکان و جوانان با موارد استثنایی، نیاز به مداخله ماهرانه و مراقبت ویژه از متخصصان آموزش دیده است. مداخله ممکن است به اشکال مختلفی از جمله پزشکی، فنی، درمانی و آموزشی انجام شود.
اگرچه کودکان دارای موارد استثنایی دربرگیرندهترین اصطلاح کودکان استثنایی هستند، اما افرادی که در نحوه یادگیری، پاسخ دادن یا رفتار با هم تفاوت دارند، از بسیاری جهات توصیف میشوند.
تعاریف دقیق و سیستمهای طبقهبندی دست نیافتنی است. در زمینه آموزش ویژه استاندارد نسبتاً کمی وجود دارد. یک روش منسجم و پذیرفته شده جهانی برای توصیف انواع مختلف کودکان در حال حاضر وجود ندارد. کودکان دارای موارد استثنایی دائماً مورد تصور مجدد، تجدید نظر و تغییر نام قرار میگیرند. درحال حاضر چهار دسته از کودکان را جز کودکان استثنایی طبقهبندی میشود
کودک استثنایی از نظر ذهنی، سه گروه وجود دارد که از نظر عقلی کودکان استثنایی هستند. از یک طرف ما فرزند مستعد، کودکی با عقل برتر را داریم. کودکان مستعد از نظر ضریب هوشی از ۲۵ یا ۱۳۰ فراتر میروند و معمولاً در محدوده ۱Q، ۱۳۰ و ۱۸۰ یا بالاتر قرار دارند. چنین کودکانی حدود ۲ تا ۷ درصد از میانگین جمعیت را تشکیل میدهند. این کودکان از نظر مقررات ویژه، به ویژه در مدرسه ابتدایی، بیش از کودکان دیگر حوزههای استثنایی مورد غفلت قرار میگیرند. در صورت هدایت صحیح، آنها میتوانند ارزیابی کننده و مبتکر جامعه، اقتصاددانان بزرگ، صنعتگران، مهندسان، دولتمردان، دانشمندان و زبانشناس شوند. آنها به مطالب و دستورالعملهای درسی خاص، روشهای ویژه آموزش، نقشهای ویژه رهبری در مدرسه و جامعه نیاز دارند. کندآموزان آن دسته از کودکانی هستند که ضریب هوشی آنها اندازه گیری شده بین ۸۰ تا ۹۵ است. آنها دارای مشکلات سازگاری و آموزش هستند که باید توسط والدین و معلمان درک شوند. آنها نیاز به آموزشهای درمانی دارند.
کودکان معلول جسمی، در گروه بزرگ کودکان معلول جسمی، تعدادی از کودکان مجزا و متفاوت وجود دارد که هر یک از آنها نیاز به تفکر ویژه مربیان دارند. در اینجا کودکانی با اختلال بینایی، کودکانی با اختلال شنوایی، کودکان دارای معلولیت گفتاری، کودکان دارای اختلالات ارتوپدی و عصبی هستند. این کودکان به برنامههای ویژه، روشهای ویژه آموزش، تجهیزات خاص و وسایل کمک آموزشی نیاز دارند. در عین حال آنان نیازمند بهرمندی از درمانهای روانشناسی مفید برای برقراری ارتباز با دیگر افراد جامعه، همچنین پذیرفتن نقش خود هستند.
کودک آشفته، ، کودکان آشفته از نظر عاطفی شامل افرادی هستند که دارای مشکلات رفتاری هستند و افرادی که از نظر اجتماعی دچار اختلال هستند یا افراد بزهکار هستند. دلایل آشفتگی میتواند عاطفی یا ناسازگاری اجتماعی از بین رفتن خانواده در خانواده، یک اختلال در رشد، یک درگیری اقتصادی، اجتماعی یا قومی یا مذهبی، زندگی نامناسب در خانه و مدرسه ایجاد انواع ناامنیهای عاطفی، ازدحام بیش از حد در خانهها و مدارس، عدم وجود توجه فردی، عدم آموزش فردی، نظم بدوی و روشهای مدیریت در آموزش و یا مدیریت در خانه باشد.
افراد با استعداد نیز ممکن است نیاز یا ناتوانی خاصی داشته باشند. پاصطلاح دو برابر استثنایی کودکان مستعدی را توصیف میکند که دارای پتانسیل موفقیت بالا هستند اما همچنین دارای یک یا چند ناتوانی هستند، از جمله اختلالات یادگیری، اختلالات گفتاری و زبانی، اختلالات عاطفی رفتاری، ناتوانیها جسمی، اختلال طیف اوتیسم یا سایر اختلالات مانند اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD) .
این کودکان نیاز به مراقبت و توجه ویژه دارند. آنها ممکن است با حضور نامنظم در کلاس بقیه کلاس را مختل کنند، ممکن است تحت فشار معلم قرار بگیرند و به دلیل درگیری و اضطراب درونی خود قادر به یادگیری نباشند. چنین کودکانی به کمک متخصصان راهنمایی کودک و رویکرد بهداشت روان نیاز فوری دارند.
کودک دارای چند معلولیت، کودک چند معلول یا چند معلول دارای یک مشکل استثنایی است که بسیار پیچیده است. کودکان ممکن است عقب مانده ذهنی و همچنین دارای معلولیت گفتاری باشند. آنها ممکن است در آن زمان از صرع رنج ببرند.
روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی یکی از معتبرترین و شناخته شدهترین رشتههای روانشناسی است. با ارائه نظریه، عمل و تحقیق دانش بنیان، صلاحیت حرفهای را در آموزش ویژه ارتقا میدهد. این دانش آموزان را قادر میسازد تا رابطه بین نظریهها و شیوههای آموزشی برای تهیه یک برنامه درسی را ایجاد کنند. همچنین روانشناسان کودکان استثنایی به دنبال بهینهسازی توانایی بالقوه، سلامت روان، خود یاری، استقلال و کیفیت زندگی از طریق آموزش، مشاوره، روان درمانی و اقدامات توانبخشی هستند. لازم به ذکر است یکی از اصلیترین وظایف یک روانشنای کودکان استثنایی، یافتن کودکان با استعدادهای درخشان است. ممکن است مردم به نادرستی تصور کنند که اگر فردی در مدرسه وضعیت خوبی ندارد و یا افراد با استعداد هرگز به کمک احتیاج ندارند. چنین تصورات غلطی باعث درگیر شدن افراد با استعداد با انواع اختلالات روانی است. تحقیقات نشان میدهد که آنها حتی اگر بیشتر از افراد هم سن و سال خود نباشند، از نظر تعدیل نیز تنظیم میشوند.
نباید فراموش کرد هر گونه برخوردی با کودکان استثنایی از اهمیت زیادی برخوردار است. یک روانشناس بالینی باید توانایی ایجاد رابطه مناسب با این کودکان و همچنین خانواده آنها را داشته باشد تا با جلب اعتماد آنها بهترین روش را برای درمان و بهبود وضعیت رفتاری و یادگیری کودک را بیابد. نباید فراموش کرد این کودکان در معرض برچسبهایی مانند ناتوان و ناهنجار قرار دارند پس درک درست آنان و برخورد مناسب با آنها روند بهبودی به شدت اهمیت دارد. یک روانشناس کودکان استثنایی باید در درک نیازهای فردی مشتری بسیار عالی باشند. همچنین همه عوامل از جمله توانایی شناختی فرد را در نظر بگیرند. یک روانشناس کودکان استثنایی باید کاملاً هویت کودکان را فراتر از استعداد و توانایی ذهنی آنها را درک کند، از جمله درک فرهنگ، طبقه، هویت جنسیتی، هویتهای محبتآمیز و موارد دیگر در رابطه با کودکان استثنایی درک و بررسی کند.